بعد کلی دلخوری و یاءس سر نتایج کنکور به همین زودی زود یه ماه از سال تحصیلی گذشت. 

یک ماه پر استرس

یک ماه با کلی زحمت و دوندگی

یک ماه با کلی هیجان و امید

یک ماه پر تکلیف و کلاس که حتی اردوی معارفه رو بابتش کنسل کردم.

هنوز دانش زیادی در مورد رشتم ندارم و تصورم از آیندم هم مبهمه.

هفته قبل که معارفه دانشگاه بود و امروز هم معارفه دانشکده که در هر دو مورد بیشترین سخاوت دانشگاه کیک و ساندیس بود و یک سخنرانی.

با همه این ها خیلی چیزای خوب هم دیدم مثلا :

تجربه چند تا دوست جدید بعد یک سال خونه نشینی

تجربه یک شهر جدید که تا حالا داخل خیابوناش نرفته بودم.

تجربه همسایگان جدید

و...

چیزی که منو بیشتر امیدوار می کرد دیدن انگیزه افراد و بچه های با رتبه حتی سه رقمی تو بعضی گروه ها تو کلاسمون و یا کلی نفر بود که از رشته های دیگه به سمت رشته ما اومدن.

مشکلات هنوز هم زیادن و انگاری فعلا تمومی ندارند و حالا حالا باید باهاشون دست و پنجه نرم کنم ولی با دوستان جدید و محیط جدید و البته حمایت خانواده سعی می کنم باهاشون کنار بیام.

امروز یکی دیگه از دوستام هم که فارغ التحصیل اتاق عمل بود از تصمیم قاطعش برای ادامه تحصیل توی رشته مدیریت گفت و دلایل و برنامه های جالبی داشت.

خدا بخواد این ترم یه مقاله هم می دم.